سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات جالب وشیرین وخواندنی

برهان الدین ربانی +شهید صلح +افشار کابل +شیعیان افغانستان +هزاره

 شهید صلح برهان الدین ربانی  

 

 برهان الدین ربانی، زاده سال 1940 میلادی در شهر فیض آباد، مرکز ولایت بدخشان افغانستان بود. وی در افغانستان، به استاد ربانی و پروفسور ربانی نیز مشهور بود.

او در سال 1963 میلادی از دانشکده  کابل فارغ شده و در سال 1968 میلادی به خاطر ادامه تحصیلات عالی به مصر رفت و در دانشگاه الازهر به تحصیل پرداخت. وی در مصر تحت تأثیر اندیشه‌های اخوان المسلمین قرار گرفت.

در سال 1336 شمسی به کابل باز گشته به تدریس به دانشگاه کابل پرداخت .
     

و ربانی پس از پیروزی مجاهدین و شکست دولت نجیب الله احمدزی در 28 ژوئن سال 1992 میلادی، شورای تشکیل داد  به نام شورای حل وعقد که این شورا باید رئیس جمهور افغانستان را تعیین کند و آقای عبدالعلی مزاری ازبرهان الدین ربانی خواست که من صندلی و ریاست نمی خواهم چیزی که از شما توقع دارم این است که مذهب مارا  رسمی سازید .

    برهان الدین ربانی گفته بودکه :   هیچ ریاست جمهوری درافغانستان مذهب شیعه را به رسمیت قبول نکرده واگرمن این مذهب را  رسمی کنم ننگ نا بخشودنی دردامان من خواهد بود .

      مزاری درجواب گفته بود که : وقت شما مذهب شیعه به رسمیت قبول نداشته باشید ومن این دولت را قبول ندارم .

     از شیعیان  افغانستان اقای شیخ آصف محسنی قندهاری و اکبری و برخی از سران شیعه تسلیم دولت گردیدند که ربانی به این تسلیم شده های شیعه فقط به شیخ آصف محسنی قندهاری پست منشی (کاتب ) بودن را داده بود وبس .

وازاین طرف اقای ربانی با دسیسه های مرموز خود توانیست  چند از فرماندهان خام و بی غیرت مزاری را خریداری نماید که سنگرهای شیعیان بفروشند.            

واکثریت ائتلاف کابل با رهبریت وریاست آقا ی برهان الدین ربانی درتاریخ 22دی (دلو) سال 1372خورشیدی با تمام قوا ونیروهای ائتلافی برای ریشه کن کردن  رهبر شیعیان افغان   به سوی سنگرهای آقای عبدالعلی مزاری  حمله سرتاسری را آغاز نمودند .

حالا چگونه دستور از طرف برهان الدین ربانی به این نیروهای تابه دندان مسلح داده شده بود،‌  که شامگاه 21 دلو 1371 افشارشیعه نشین  از زمین و هوا هدف رگبار آتش و حملات توپخانه دولت آقای ربانی ومتحد ینش قرار گرفت و تا شام فردای آن روز به قبرستان ساکنین مردم افشار تبدیل شد .

 
روز 22 دلو، افشار درمیان خون و آتش میرقصید، بوی مرگ و باروت، فریاد زنان و کودکان مظلوم  شیعیان افشار, غرب کابل را به ماتم سرای تاریخ تبدیل کرده بود. طبق آمار پروژه ی عدالت انتقالی در افغانستان، در آنشب دوازده هزار نفر، شامل کودکان، زنان وپیرمردان که همه هزاره ی شیعه  بودند، با بی رحمی تمام، در زیرساتورهای جنایت کاران تاریخ تکه وپاره شدند. ازسوی دیگر مهاجمین در افشار سینه های زنان و سرهای جوانان را نیزبریدند.

وخیل از مردم بی گناه و زنان وکودکان را درزیر تانگ های جنگی و ماشین نیروهای مسلح ربانی وسیاف استخوان ها شان خورد شدند وزنده زنده له شان کردند .

اکنون سالها  از آن روز سیاه و مصیبت عظیم می گذرد، از زخم افشار هنوز خون می چکد و از ویرانه های افشار هنوز فریاد زنان و کودکان مظلوم و بی پناهی که در رگبار گلوله و رقص برچه های سربازان دولت اسلامی آقای برها ن الدین  ربانی ومتحدینش، مورد تجاوز قرار گرفته و به خون غلطیدند، به گوش می رسد. افشار زخم ناسوراست درقلب مردم شیعه هزاره   افغانستان و لکه ننگ ابدی بر دامن قاتلین شیعیان  افشار که وجدان انسانی هرگز آنها را نخواهند بخشید.

 افراد غریب  وبیچاره ی  مرد م شیعه هـــزاره گروه گروه  تیرباران واعدام گردیدند، به ناموس آنان تجــاوزگردید، تعدادی اززنان هــزاره ازطرف جنگجویان دولت برهان الدین ربانی  به جاهای نامعلوم انتقال داده شده که تاکنون آثا ر ازآن زنان شیعه معلوم نیست .

 ودرمنطقه افشار به زنان ودختران درمقابل چشم شوهـــر، پدروبرادرش تجــاوزصورت گرفت، اموال ودارایی آنان به تاراج رفت... مسعودو ربانی  وسیاف جنایت آفریدند که قلم ازتحریرآن عــاجزاست».

 

علی توسلی غزنوی دراثرش دربار? جنــگهــای افشارکه خود شاهــد صحنه هــا بوده است نگاشته است: «فضای سیلووافشار، تپه  رادار غبارآلود وآتش فراگرفته بود... خدایا چه روزوحشتناک وغم انگیزی بود، مرد وزن و بچه های کوچک سربریده ومغزهــا پراگنده ودستها قطع شده، زنان ومردان به اسارت گرفته شده به شیون افتادند، ناله هــای آنهــا دلخـــراش وجانگدازبود، که دل هربشر را که عـــاطفه دارد می سوزاند. این همـــه تــجــاوز وبیرحمی وشقــاوت وقساوت قــلب اتحـــاد سیاف وشورای نظارربانی ومسعود فــــرامـــوش نــشدنی است .

      سوگبارترین فصل جنــایات بـــشری انجــام شده اگرچه تاریخ شیعیان افغانستان درآزمون این گونه جناهات هول ناک قرار گرفته اند چنانچه جنایتکاران طالبان  در مزار شریف، یکاولنگ وکنده پشت دست به کشتار مردم هزاره زدند و یا زمانی که عبدالرحمان جابر با قتل 60 در صد از مردم هزاره دست به نسل کشی و کوچ اجباری و بردگی مردم هزاره زد. در افشار برعلاوه کشتار دسته جمعی، به زنان وکودکان نیز تجاوز شد و جنایت حاد دیگری کنار جنایات دیگر بوقوع پیوست.

این بود نمونه از جنایات شهید صلح یعنی برهان الدین ربانی که اکنون که این جنایت کارجنگی مانند رفیق جنایت کارش یعنی احمد شاه مسعود به درک واصل گردیده اند ولی خاطرات کشتار وقتل عام این ها درازهان مردم شیعه هزاره وملت افغان خواهد ماند که این جنایت کار خبیث حدود 60،000نفررا درافغاستان کشته است . ولی سیاست بازان زما ن این قصاب شیعه را ( شهید صلح نام می گذارند .

اف برسیاستی زمان که واقعیت هارا وارونه جلوه داده خونخوارترین فردمعاصر را ملقب به لباس  که هر گز به اندا م کثیف او تناسب ندارد می پوشانند.

     وناله مردم بی دفاع غرب کابل و خون های هزاران کودک و زن هزاره های شیعه که با بی رحمی ترین وضعیت درزیرچکمه های سربازان این قصابان معاصر به خاک وخو ن کشیده شدندرا نادیده گرفته و بلکه دشمن این شهیدان را به گرامی ترین نام ملقب ساخته و با اکرام ترین وجه تکریم می کنند .

     وروزی  وعده الهی تحقق خواهد یافت و این ستم های فراموش شده  دامن گیر این سیاست بازان خواهد شد.

به امید روزی که این سیاست بازان را از منصب ها ی کبروننخوت ودغل کاری هاشا ن به زیر کشند به دست منتقم آل محمد حضرت مهدی علیه السلام به عدل وداد محاکمه گردندوآه وناله. و فریاد های مردم بی دفاع افشاررا به حقیقت به گوشی دغل بازان برساند  .